بایگانیِ ژوئیه 2009

wePapers شبکه اجتماعی دانشجویان

wePapers یک سرویس رایگان و جدید می باشد، که به دانشگاه ها و دانشجویان (و یا هر کسی) اجازه می دهد، تا علم خود را به اشتراک بگذارند. در این سایت شما می توانید مقالات خود را  در دسته ها گوناگون و به فرمت های Word ، اکسل ، PowerPoint ، PDF و فرمت های دیگر آفیس به اشتراک بگذارید.

wepapers

از طریق این سرویس می توانید، اسناد و مقالات به اشتراک گذاشته شده را قبل از دانلود، در مرورگرتان مشاهده و یا در مورد آن با افراد دیگر بحث کنید. در این سایت  شما اجازه ی آپلود فایهایی با حجم حداکثر ۵۰ مگابایت را در هر مرتبه دارید و البته سپس به شما اجازه ی دسته بندی و تگ گذاری بروی فایلهاتان (اسناد) داده می شود تا دیگران بتوانند مطلب شما را براحتی پیدا کنند.

در بخشی از صفحه ی درباره ی این سایت می خوانیم:

….. ما wePapers را برای کمک به مردم ایجاد کردیم، تا همه بتوانند به یکدیگر بیاموزند. ایده ی این سایت خیلی ساده است: ما فکر می کنیم که هر کسی چیزهایی را برای یاد دادن دارد و هر شخصی می تواند یک معلم باشد.
مهم تر از این، ما معتقدیم که هر کسی حق دارد که بطور رایگان بیاموزد…..

اگر بدنبال مطالب ناب در زمینه های مختلف هستید، استفاده از این سایت را به شما پیشنهاد می کنم…

ورود به مقاله های ما (wePapers)

پ.ن ۱: این سایت هنوز در نسخه ی بتا هست.

منبع

بیان دیدگاه

کنترل شبکه های قدرت با استفاده از شبکه های عصبی مغز

مدیریت شبکه های قدرت در آینده بسیار بیشتر از امروز با قدرت مغز پیوند خواهد خورد اگر محققین دانشگاه میسوری در پروژه ی جدیدی که مربوط به بهره برداری از سلول های مغزی رشدیافته روی شبکه هایی از الکترودها می باشد، موفق شوند

گروه علم و فن آوری میسوری در همکاری با محققین موسسه ی فن آوری جئورجیا قصد دارند از قدرت مغز جهت توسعه ی روش جدیدی برای ردیابی و مدیریت تولید و تقاضای برق – که سطوح آن به طور پیوسته تغییر می کند- استفاده کنند.

این محققین به رهبری دکتر گانش کومار ونایاگامورسی، استاد مهندسی برق و کامپیوتر، از شبکه های عصبی زنده ی موش های آزمایشگاهی که از هزاران سلول مغزی تشکیل شده اند برای کنترل شبکه های قدرت شبیه سازی شده در آزمایشگاه استفاده خواهند کرد. با استفاده از این مطالعات، محققین امیدوارند یک برنامه ی رایانه ای «الهام گرفته از زیست شناسی» ایجاد نمایند تا با استفاده اغز آن شبکه های قدرت پیچیده ی مکزیک، برزیل، نیجریه و جاهای دیگر را مدیریت و کنترل کنند.

ونایاگامورسی در این باره گفت: «ما می خواهیم یک ساختار کاملا جدید را به نسبت آن چه امروز موجود است توسعه دهیم. کنترل سیستم های قدرت بسیار پیچیده است و مغز یک شبکه ی بسیار قابل انعطاف و مناسب می باشد. مغز واقعا در مدیریت مسائل نامعلوم و تردیدبرانگیز خوب عمل می کند.»

این استاد دانشگاه امیدوار است که بتوانند سیستمی با الهام از مغز و البته نه کاملا مانند آن توسعه دهند چرا که هیچ کسی واقعا به طور کامل نمی داند مغز چگونه کار می کند.

گروه میسوری با محققین آزمایشگاه فن آوری مهندسی عصبی جئورجیا، که شبکه های عصبی زنده در آن جا توسعه داده شده و قرار گرفته اند، همکاری خواهند کرد. یک ارتباط با پهنای باند بالای اینترنت 2، آن سلول های مغزی را طی مسافت 600 مایل به آزمایشگاه Real-Time Power and Intelligent Systems ونایاگامورسی متصل خواهد کرد. محققین میسوری سیگنال ها را از آن آزمایشگاه به سلول های مغزی منتقل خواهند کرد و به آن ها آموزش خواهند داد که سیگنال های ولتاژ و دیگر اطلاعات را از شبی ساز بلادرنگ میسوری تشخیص دهند.

آزمایشگاه ونایاگامورسی قادر به شبیه سازی شبکه ی قدرتی به اندازه ی شبکه ی نیجریه و یا بخشی از شبکه ی ترکیبی نیوانگلند و نیویورک در امریکا می باشد.

به گفته ی ونایاگامورسی، شبکه های عصبی مصنوعی (ANN) معمولی سال هاست که موجود می باشد و پس از مدل سازی از روی مغز، جهت تشخیص الگوها و یادگیری در طول زمان طراحی گشتند. اما این شبکه ها با سیستم های پیچیده خوب کار نمی کنند.

او گفت: «همین طور که انرژی الکتریکی و سیستم های انرژی بزرگ تر و بزرگ تر می شوند، مسائل دینامیک نیز پیچیده تر می گردند و شبکه های عصبی نیز باید با آن ها هم مقیاس شوند. اما همین طور که هم مقیاس می شوند، شکننده می گردند. این امر برای شبکه های عصبی جهت یادگیری و تغییر بلادرنگ بسیار سخت می شود. آن ها می توانند به صورت آنلاین یاد بگیرند اما یادگیری بسیار کند و گاهی تصمیم گیری با دید کمی انجام می گیرد. برای مثال اگر یکی از خطوط انتقال طی یک طوفان شدید خارج شود، ANN های معمولی نمی توانند به سرعت واکنش داده و مشکل را مکان یابی کرده و سیستم را به سورت آنلاین برگردانند.»

ونایاگامورسی و همکارانش امیدوارند از رهگذر این تحقیق، چیزی را توسعه دهند که او BIANN یا همان شبکه های عصبی مصنوعی الهام گرفته از زیست شناسی می نامد. بر اساس قابلیت تطبیق مغز، این شبکه ها نه تنها سیستم های قدرت، بلکه می توانند سیستم های پیچیده ی دیگر مانند سیستم های کنترل ترافیک یا شبکه های مالی جهانی را نیز کنترل کنند.

محققین جئورجیا به رهبری پوتر، شبکه های عصبی زنده ای را توسعه داده اند که می تواند روبات های ساده را کنترل کند اما این اولین بار است که کسی تلاش می کند از قدرت مغز برای کنترل سیستم های پیچیده تری بهره برد.

بعد از آزمایش این سیستم در محیط شبیه سازی شده، محققین آن را در شبکه های قدرت واقعی در مکزیک، برزیل، چین، نیجریه، سنگاپور و افریقای جنوبی آزمایش خواهند کرد. به گفته ی ونایاگامورسی، یک هدف این پروژه توسعه ی سیستمی است که بتواند در شبکه های قدرت هوشمند آینده به کار گرفته شود. محققین پیش بینی می کنند که شبکه ها با مجموعه ای از منابع انرژی مانند مزارع بادی و خورشیدی، پایگاه های ذخیره ی انرژی، میکروشبکه های خود-حمایتی جامعه یا همسایگی، و دیگر منابع انرژی غیر سنتی یکپارچه شوند.

ونایاگامورسی می گوید: «مطالعات ما بر اساس آن چیزی است که برای 20 سال آینده پیش بینی می شود.»

, ,

بیان دیدگاه

منطق فازی

«آنجا که قوانین ریاضی به واقعیات مربوط می شوند ، حتمی نیستند ، و آنجا که حتمی اند ، نمی توانند به واقعیت اشاره داشته باشند»
آلبرت اینشتین
علم همواره با یک اشتباه همراه بوده است . اشتباهی که همه ی دانشمندان نیز گویی مرتکب آن شده اند . براساس مبانی و اصول علم ، همه چیز تنها مشمول یک قاعده ی ثابت می شود که به موجب اش یا آن چیز درست است یا غلط . دانشمندان نیز در گذشته بر همین اساس به تحلیل دنیای پیرامون خود می پرداختند . گر چه آنها همیشه مطمئن نبودند که چه چیزهایی درست و چه چیزهایی نادرست است و گر چه درباره ی درستی یا نادرستی یک پدیده ی شخصی ممکن بود دچار تردید شوند ، در یک مورد هیچ تردیدی نداشتند و آن اینکه هر پدیده ای یا «درست » است یا «نادرست «. در منطق و ریاضیات نیز همین استدلال حاکم بوده است . پدیده ای منطقی و ریاضی نیز براساس مبانی و اصول کلاسیک علم تنها دو حالت دارند : یا درست اند یا نادرست. اشتباه علم در چنین تحلیلی از پدیده های مختلف منطقی و ریاضی است. به عبارت دیگر آنچه را که تنها برای موارد خاص مصداق دارد به تمام پدیده ها تعمیم داده است. در حقیقت پدیده های مختلف را نمی توان تنها به یکی از دو صورت صحیح و غلط یا صفر و یک تقسیم بندی کرد . موضوعات ریاضی و منطقی را نیز نباید تنها با چنین برداشتی ارزیابی کرد ، بلکه باید همه ی چیزها را به طور نسبی سنجید . تمامی واقعیات نیز باید به طور نسبی سنجیده شوند و برای آنها درجه بندی قائل شد. در واقع هر چیزی «به طور نسبی » درست یا غلط است . پدیده های واقعی تنها سیاه یا سفید نیستند ، بلکه تا اندازه ای «خاکستری» هستند تا اندازه ای «فازی » ، «مبهم» و» غیر دقیق » هستند. فقط ریاضی سیاه و سفید بود و این خود چیزی جز سیستمی مصنوعی از قاعده ها و نشانه ها نبود. علم واقعیت های خاکستری و فازی را با ابزار سیاه و سفید ریاضی به نمایش می گذاشت و این چنین بود که به نظر می رسید واقعیت ها نیز تنها سیاه و سفید هستند . اشتباه علم این جا بود .
رنه دکارت ، فیلسوف قرن هفدهم ، زمانی به گلوله ای از موم زنبور عسل خیره شد. عصر بود و او در جلوی بخاری اتاق نشسته بود . موم را در مقابل گرما نگه داشته بود و گویی صدای گنگ آن را می شنید ، عطر عسل آن را حس می کرد و سطح صاف و خنکی آن را می توانست احساس کند و در همان حال سعی کرد که در تفکرات خود به بافت شیری رنگ این گلوله موم نفوذ کند و به درون آن بنگرد . سپس از آن گلوله مومی را به آتش نزدیکتر کرد. گلوله سفید سخت ، نرم شد ، گرم شد ، کش آمد ، بویش را از دست داد ، شفاف شد ، مایع شد و جریان یافت . بخشی از آن روی آجرهای داغ اجاق ریخت و جوشید و در هوا پخش شد. موم کجا رفت ؟ چه موقع موم از آن گلوله مومی به توده ای غیر مومی تبدیل شد ؟ شخصیت آن موم در کجاست ؟ آیا در آن گلوله ی مومی است ؟ در اجاق است ؟ یا در جایی بین آنها ؟
تمامی چیزهایی که در اطراف ماست همه موجودیت های خود را تغییر می دهند . اتم ها که جهان را می سازند ، می چرخند و با یکدیگر برخورد می کنند و این چرخش و برخورد را مرتباً ادامه می دهند . همه چیز در جریان است . همه چیز جاری می شود . جهان همچون رودی که در جریان است مرتب جلوه های جدیدی از خود بروز می دهد . به نظر می رسد سیال کیهانی در مقیاس های بزرگ تابع قانون نسبیت عام انشتین و در مقیاس های کوچک تابع قوانین مکانیک کوانتمی است و در مقیاس های بین این دو از چیزهایی تبعیت می کند که ما آنها را نمی شناسیم . همه چیز در حال جریان بسوی ناچیزها هستند . اتم ها در نوک انگشتان ما چرخشی به سوی اتم های موجود در هوا دارند. اتم هایی وجود دارند که به انگشت ما مربوط می شوند و اتم هایی هستند که به انگشت ما مربوط نمی شوند . اتم هایی وجود دارند که بین این دو حالت هستند که به انگشت ما مربوط نمی شوند . اتم هایی وجود دارند که بین این دو حالت هستند و اتم هایی نیز هستند که تا درجه ای مربوط به انگشت ماو تا حدی نیز مربوط به اتم های هوا می شوند و تا حدی هم می توان گفت به هیچ کدام مربوط نیستند .
اعتقاد به سیاه و سفیدها ، این نظام دو ارزشی ، به گذشته باز می گردد و دست کم به یونان قدیم می رسد . «دموکریت » جهان را به اتم ها و فضاهای خالی تقسیم می کرد . «افلاطون » جهان خود را با شکل های قرمز رنگ و متعامد و مثلثی پر کرد . «ارسطو» راجع به قوانین سیاه و سفید هر آنچه احساس می کرد به رشته تحریر در آورد ، منطق دو دویی «ارسطو» به یک قانون منتهی شد و آن این بود : «یا این m یا نه این .» آسمان آبی است یا آبی نیست . آسمان نمی تواند هم آبی باشد و هم آبی نباشد . آن نمی تواند هم A باشد و هم A نباشد . دو هزار سال است که قانون ارسطو تعیین می کند چه چیزی ار نظر فلسفی درست است و یا درست نیست . ایمان دودویی همیشه با شک رو به رو بوده است . این منطق همواره منتهی به همان پاسخ انتقادی خود شده است. نوعی زمینه منطقی فلسفی «بودا» در هند ، پنج قرن قبل از مسیح و تقریباً دو قرن قبل از ارسطو زندگی می کرد . اولین قدم در سیستم اعتقادی او گریز از جهان کلمات سیاه و سفید و دریدن این حجاب دو ارزشی و هدف او نگرسیتن به جهان به صورتی بود که «هست » .
باید جهان را سراسر تناقص دید . جهانی که در آن چیزها و ناچیزها وجود دارند و در آن هم «A» و هم غیر «A» این منطق فازی یا خاکستری را در سیستم های اعتقادی شرقی ، چه قدیم و چه جدید ، از تائویئسم لائوتسه تاذن مدرن در ژاپن می یابید . یونانیان پیروان چنین منطقی را «سوفسطایی» نامیدند . امروزه ما منطق سوفسطایی را نادرست یا احمقانه می پنداریم . روزی افلاطون در آکادمی خود انسان را به عنوان موجودی دو پا و بدون پر تعریف کرد ، روز بعد یکی از شاگردان سوفسطایی او به کلاس آمد و مرغی پرکنده را مقابل او نگه داشت . با توجه به این رویدادها ،« مساله عدم انطباق » بوجود آمد ، جهان خاکستری است اما علم سیاه و سفید ، ما درباره ی صفرها و یک ها صحبت می کنیم ، اما حقیقت چیزی بین آنهاست . جهانی فازی داریم که توصیف آن غیر فازی . چیزهای فازی مرزهای در هم و نامشخصی با متضاد خود دارند ، با غیر چیزها . هر چه یک چیز بیشتر شبیه متضاد خودش باشد ، فازی تر است . در فازی ترین حالت ، چیزی مساوی متضاد خودش است : لیوان آب نیمه پر و نیمه خالی ، دروغگویی «کرتی» که می گوید همه ی کرتی ها دروغگو هستند ، که هم دروغ می گوید و هم دروغ نمی گوید ، در این جا تساوی ای برقرار می گردد که شبیه سمبل ین – یانگ : سمبلی قدیمی از آن تائوئیست ها می باشد که در زیر آمده است : سبمل ین – یانگ در حقیقت سمبل فازی نیز هست . این سمبل معرف جهانی از متضادها است ، جهانی که اغلب آن را با عرفان شرقی همراه می دانیم .
اهل منطق در دهه های 1920 و 1930 میلادی اولین بار منطق چند ارزشی را برای کار با اصل عدم قطعیت هایزنبرگ در مکانیک کوانتومی پیش کشیدند . این اصل ریاضی می گوید که اگر شما چیزی را دقیقاً اندازه گیری کنید ، نمی توانید چیزهای دیگری را با همان دقت اندازه گیری کنید . این اصل پیشنهاد می کند که ما واقعاً با منطق سه مقداری برخورداریم.
بیان هایی که درست ، نادرست یا میانه هستند . در مقیاس کوچکتر ، منطق دان لهستانی جان لوکاسیه و پچ حالت میانه ای را خرد و به چندین قطعه تقسیم کرد و به حالت چند مقداری یا منطق چند ارزشی رسید . لوکاسیه وپچ آنگاه قدم بعدی را برداشت و حالات میانه را به صورت یک محیط پیوسته تعریف کرد ، طیفی بین نادرستی و درستی ، بین صفر و یک .
هر عبارت «فازی» نظیر «علف سبز است » می تواند تا اندازه ای درست باشد میزان درست بودن این عبارت بین صفر و یک می تواند تغییر کند و یا آن که بین صفر درصد تا صد درصد درست باشد . عبارت «فازی » سی سال بعد به واژگان علمی وارد شد. تا آن زمان دانشمندانی نظیر برتراند راسل اصطلاح «ابهام » را برای حالت چند ارزشی به کار می برد. درسال 1937 فیلسوف کوانتومی ، ماکس بلک مقاله ای در رابطه با مجموعه های گنگ یا آنچه که ما اکنون مجموعه های فازی می نامیم منتشر ساخت اما در جوامع علمی آن را نادیده انگاشتند که در غیر این صورت در حال حاضر می بایست به جای منطق فازی از منطق گنگ استفاده می کردیم . در سال 1965 پرفسور لطفی زاده ؛ رئیس دپارتمان مهندسی برق دانشگاه کالیفرنیا در بر کلی ، مقاله ای تحت عنوان «مجموعه های فازی » منتشر ساخت. در این مقاله از منطق چند ارزشی لوکاسیه و پچ برای مجموعه ها وگروه های اشیا و چیزها استفاده شده بود . لطفی زاده بر چسب یا نام Fuzzy را روی این مجموع های گنگ یا چند ارزشی قرار داد ، علت این نامگذاری این بود که مفهوم فازی را از منطق دودویی که در زمان خود مطرح بود ، دور سازد.
بررسی دیدگاه های فازی و نگرش آنها به آینده چند موضوع را مطرح می کنند که به بررسی چند مورد از آنها می پردازیم : الف ) حالت دو ارزشی در مقابل حالت چند ارزشی ؛ سادگی در مقابل دقت :
منطق دو ارزشی دقت را فدای سهولت می کند .نتایج منطق با نیروی (دودویی) یا بلی و خیر ، سیاه وسفید ، درست و نادرست می تواند مطالب ریاضی و پردازش رایانه ای را ساده کند. با رشته هایی از صفر ها و یک ها بسیار ساده تر از کار با کسر ها یا اعداد کسری می توان کار کرد. حالت دو ارزشی نیازمند انطباق ورزی و همچنین از بین بردن زوائد است. عصر اطلاعات مبتنی بر حالت دو ارزشی است ، زیرا در پردازش سیگنال ها وتراشه های رایانه ای ریز پردازنده تکیه اصلی بر «انقلاب دیجیتال» است. ماکمیت هایی نظیر صوت، فشار خون، دما و زلزله را اندازه گیری می کنیم . اینها کمیت هایی هستند که به آرامی در زمان تغییر می کنند . اما زمانی که می خواهم آنها را به ذهن با نیری یک و صفر رایانه ها بدهیم مجبوریم آنها را نمونه گیری و عددی کنیم . لذا باید تغییرات را به صورت منحنی افزایش یا کاهش ایجاد نمائیم دیجیتالی کردن این منحنی برش هایی را به شکل نمونه های زمانی مجزا از یکدیگر روی محور زمان (محور افقی) ایجاد می کند و محور عمودی را به مجموعه ای از اعداد تقسیم می کند و سیگنال ها را به نزدیکترین مقدار برش خورده تقریب می زند (عددی می کند)، آنگاه سیستم ، واقعیت را کنار گذاشته و فقط اعداد دیجتالی شده را نگه می دارد و آن را تبدیل به صفر و یک می کند.
ضعفی که این گردنمودن (عددی نمودن ) دیجتالی دارد ، نقطه میانی خط اعداد می باشد که یک «پارادوکس» در ریاضیات مدرن است و تسهیل سازی دودویی را با مشکل رو به رو می کند . در اوایل قرن بیستم ، برتراند راسل ، نشان داد که نظریه ریاضی مجموعه های اشیا و زیر مجموعه های آنها را پارادوکس ها در هم می ریزد . او این مساله را با مثال «سلمانی » نشان داد : «سلمانی راسل یک مرد سبیلو است که در جلوی مغازه ی خود شعاری به این مضمون نصب کرده است : (من صورت همه را می تراشم به جز مردانی که خود صورتشان را می تراشند.)»
بنابر این اگر این جمله درست باشد چه کسی صورت خود آن سلمانی را می تراشد ؟ اگر او صورت خودش را بتراشد ، براساس آنچه روی تابلوی شعار نوشته است نمی تواند این کار را بکند . اما اگر صورت خود را نمی تراشد ، آنگاه براساس تابلویی که نوشته باید این کار را بکند . به نظر می رسد او در این لحظه هم باید صورتش را بتراشد و هم نتراشد.
و از این جا بود که راسل مثال نقضی را در منطق مورد استفاده دو ارزشی قائل شد و آن سادگی و ساده سازی را با مشکل رو به رو ساخت و توجه منطق و علم قرن بیستم را به دقت و پذیرفتن پیچیدگی ها رهنمون ساخت . ب) دقت بالا ، حالت فازی بالا :
هر لحظه ذهن ما در حال تغییر است . در درون مغز ما آن تغییر موجب دگرگونی در چگونگی فعالیت سلول های مغز ما می شود . این نیز خود موجب تغییر تدریجی الگوهای یادگیری ما می شود . هر چه اطلاعات بیشتری به دست می آوریم ، تصویری شفاف تر و دقیق تر از جهان به دست خواهیم آورد و دید روشن تری از واقعیت ها خواهیم یافت . اما آیا این موضوع می تواند حالت فازی را از واقعیت ها منفک سازد؟ فرض کنید فردی سی و چند سال سن داشته باشد . آیا این فرد پیراست؟ بله یا خیر؟ آیا جوان است؟ اطلاعات بیشتری اضافه کنید . سن فرد را دقیق تر تعیین کنید . مثلاً بگوئید می دانیم این فرد ، تا آن روز (روز تولد) سی ساله است . حال با این وصف این فرد پیر است یا جوان ؟ اطلاعت دقیق مربوط به سن فرد چه چیز را برای ما روشن می کند ؟ فقط به ما می گوید وقتی او سی و پنج ساله شد در مقایسه با آنچه هم اکنون هست پیرتر خواهد بود. از این مثال می توانیم در یابیم که پیری و جوانی تابع درجات هستند . آنها مفاهیم فازی هستند .پیر و جوان معرف زیر مجموعه هایی فازی از جمعیت انسانی هستند . «مرز را کجا باید تعیین کنیم ؟ » سوالی است که استدلال سیاه وسفید را در جهانی از خاکستری ها به دام می اندازد .
ج) استدلال فازی ضریب هوشی ماشین را افزایش می دهد : مهندسان فازی نرم افزارها و تراشه هایی را طراحی می کنند که می تواند به رایانه ها قدرت استدلال نزدیکتری به قدرت استلال انسان بدهند . این توانایی باعث می شود ماشین ها هوشمند تر شده ، کار با آنها ساده تر شود. سیستم های فازی خیلی سریع ، هوشمند هستند . امروزه در ژاپن سیستم های فازی سریع قطارهای زیر زمینی را کنترل می کنند ، هلی کوپترها را بهتر از آنچه انسانها می توانند انجام دهند ، پایدار می سازند . حالت فازی با قواعد خود می تواند کنترلی نرم و یکنواخت به دست دهد. به این ترتیب پرش های بیشینه و کمینه ، که در سیستم های دارای کنترل ریاضی قدیم متداول است و به سیستم ضربه وارد می آورد ، کاهش می یابد . تکنولوژی ساخت حس کننده ها یا سنسورها می تواند انقلاب فازی را سرعت بخشد . آن خبرگان کوچک فازی به اطلاعات زیادی نیاز دارند و و این اطلاعات باید سریعتر و دقیق تر به آن ها برسد و اطلاعات هر چه بیش تر و دقیق تر تهیه شود ، نتیجه بهتر خواهد بود . در سیستم های فازی سازگار یا تطبیقی ، یک شبکه عصبی ؛ یک سیستم رایانه ای که یادگیری و الگوهای شناخت مغز را مشابه سازی می کند ، قواعد فازی را براساس اطلاعات آموزشی خود تولید می کند . آنها از تجربیات خود یادگیری می کنند . سیستم عصبی شبیه چشم ها و گوش های موجود زنده عمل می کند . این سیستم می تواند الگوهای موجود در اطلاعات را دیده و به آرامی قواعدی به وجود آورد که آنها را به یکدیگر مرتبط سازد. این الگوهای مجموعه های فازی و روابط بین آنها ، قواعد فازی نامیده می شوند .

نوشته آقای اسماعیل بلالی

, , ,

بیان دیدگاه

مفاهيم: نشانگان چشمي كار با كامپيوتر (CVS) چيست؟

CVS مجموعه علائم چشمي و بينايي است كه بر اثر كار با كامپيوتر ايجاد مي‌شود.

تقريبا سه چهارم كساني كه زياد با كامپيوتر كار مي‌كنند، گرفتار اين علائم هستند. به نظر مي‌رسد با فراگيرتر شدن به كارگيري كامپيوتر در محل هاي كار و حتي در خانه ها تعداد كساني كه از CVS رنج مي برند، رو به افزايش باشد.

علائم CVS

مهمترين علائم CVS عبارتند از: خستگي چشم، خشكي چشم، سوزش، اشك ريزش و تاري ديد. CVS همچنين ممكن است سبب درد در گردن و شانه‌ها نيز بشود.

چشم انسان حروف چاپي را بهتر از حروف نمايش داده شده بر روي مانيتور مي بينند. علت اين امر اين است كه حروف چاپي كنتراست بيشتري با صفحه سفيد زمينه داشته و لبه هاي آنها واضح تر است، حال آنكه در مورد صفحه مانيتور چنين نيست و لبه ها به وضوح حروف چاپي نيستند بلكه حروف از يك مركز با كنتراست بالا شروع شده و به تدريج كم‌رنگ تر مي‌شوند و پس از تبديل به خاكستري كمرنگ ناپديد مي گردند. بنابراين لبه هاي حروف بر روي صفحه مانيتور وضوح حروف چاپي را ندارد.

يكي از مهمترين دلايل خشكي و سوزش چشم هنگام كار با كامپيوتر كاهش ميزان پلك زدن است به طوري كه افراد هنگام كار با كامپيوتر تقريبا يك پنجم حالت عادي پلك مي‌زنند. اين مسأله به همراه خيره شدن به صفحه مانيتور و تمركز بر روي موضوع كار سبب مي‌شود تا پلك‌ها مدت بيشتري باز بمانند و در نتيجه اشك روي سطح چشم سريعتر تبخير مي‌شود.

10 توصيه براي كاهش علائم CVS

1. سعي كنيد بطور ارادي پلك بزنيد. اين كار سبب مي شود سطح چشم شما با اشك آغشته شده و خشك نشود. در صورتيكه مشكل شما شديد باشد، مي توانيد از قطره هاي اشك مصنوعي استفاده كنيد.

2. مركز مانيتور بايد حدود 10 تا 20 سانتي متر پايين تر چشمان شما باشد. اين وضعيت علاوه بر اينكه باعث مي شود پلك ها پايين تر قرار گيرند و سطح كمتري از چشم در معرض هوا باشد. از خستگي گردن و شانه ها نيز مي كاهد. در اين موارد هم بايد مانيتور را در ارتفاع مناسب قرار داد و هم ارتفاع صندلي را نسبت به ميزكار تنظيم كرد بطوريكه ساعد شما هنگام كار با صفحه كليد موازي با سطح زمين باشد.

3. مانيتور خود را طوري قرار دهيد كه نور پنجره يا روشنايي اتاق به آن نتابد. هنگام كار با كامپيوتر سعي كنيد پرده ها را بكشيد و روشنايي اتاق را نيز به نصف وضعيت معمولي كاهش دهيد.

اگر از چراغ مطالعه بر روي ميز خود استفاده مي كنيد آن را طوري قرار دهيد كه به صفحه مانيتور يا چشم شما نتابد. همچنين مي‌توانيد از صفحه‌هاي فيلتر نيز بر روي صفحه مانيتور استفاده كنيد. تابش نور به صفحه مانيتور سبب كاهش كنتراست و خستگي چشم مي‌شود. اين مسأله بخصوص زماني كه زمينه صفحه تيره باشد، شديدتر خواهد بود.

4. به چشمان خود استراحت دهيد. سعي كنيد هر 5 تا 10 دقيقه چشم خود را از مانيتور برداشته و به مدت 5 تا 10 ثانيه به نقطه اي دور نگاه كنيد. اين كار سبب استراحت عضلات چشم مي شود. همچنين به شما وقت مي دهد پلك بزنيد و سطح چشم شما مرطوب شود.

5. اگر مجبوريد كه متناوبا به يك صفحه نوشته و مانيتور نگاه كنيد (به خصوص در مورد تايپيست ها) ممكن است چشم شما خسته شود زيرا بايد تطابق خود را تغيير دهد. براي جلوگيري از اين مسأله سعي كنيد صفحه نوشته شده را در حداقل فاصله و هم سطح با مانيتور قرار دهيد. براي اينكار مي توانيد از كاغذ‌نگه‌دار استفاده كنيد.

6. فاصله مانيتور با چشمان شما بايد 50 تا 60 سانتي متر باشد.

7. روشنايي و كنتراست مانيتور خود را تنظيم كنيد. ميزان روشنايي مانيتور بايد با روشنايي اتاق هماهنگي داشته باشد. يك روش براي تنظيم روشنايي مانيتور اين است كه به يك صفحه وب با زمينه سفيد (مثل اين صفحه) نگاه كنيد. اگر سفيدي صفحه براي شما مثل يك منبع نور است روشنايي مانيتور زياد است و بايد آن را كم كنيد.

در مقابل، اگر صفحه كمي خاكستري به نظر مي رسد روشنايي را زياد كنيد. در مجموع روشنايي بايد در حدي باشد كه چشمان شما احساس راحتي كنند. كنتراست مانيتور بايد حداكثر باشد تا لبه هاي حروف بيشترين كنتراست را با نوشته خود پيدا كند.

8. مشخصات ديگر مانيتور خود را تنظيم كنيد. كيفيت نمايش تصاوير بر روي مانيتور به سه عامل بستگي دارد: سرعت تجديد، تفكيك‌پذيري و حد نقطه‌اي.

سرعت تجديد (Refresh Rate) نشاندهنده فركانس تجديد تصوير بر روي مانيتور است. فركانس پايين مي تواند براي چشم خسته كننده باشد و فركانس‌هاي خيلي پايين سبب پرش تصوير مي شوند. بهترين سرعت تجديد حدود 70 هرتز يا بيشتر است.

تفكيك‌پذيري(Resolution) كه به سرعت تجديد نيز بستگي دارد، به تراكم پيكسل‌هاي تصوير بر روي مانيتور گفته مي شود. هرچه تعداد پيكسل ها بيشتر باشد جزئيات بيشتري از تصويز ديده مي شود.

به طوركلي هرچه تفكيك‌پذيري بيشتر باشد بهتر است ولي بايد به سرعت تجديد نيز توجه داشت. گاهي تفكيك‌پذيري‌هاي بالا، سرعت تجديد پايين دارند، بنابراين بايد وضعيتي را انتخاب كرد كه هر دوي اسن شاخص‌ها بيشترين مقدار را داشته باشند.

حد نقطه‌اي (Dot Pitch ) بر وضوح تصوير مؤثر است و هر چه عدد آن كمتر باشد تصوير واضح‌تر است. بيشتر مانيتورها حد نقطه‌اي بين 25/0 تا 28/0 ميلي متر دارند. 28/0 ميلي‌متر يا كمتر عدد مطلوب است.

سرعت تجديد و تفكيك‌پذيري را مي‌توان در خصوصيات نمايش (Display Properties ) در ويندوز تنظيم كنيد ولي حد نقطه‌اي قابل تنظيم نيست.

9. اگر عليرغم رعايت توصيه‌هاي گفته شده باز هم دچار علائم CVS هستيد، مي‌توانيد از عينك‌هاي مخصوص استفاده كنيد زيرا گاهي مشكل در ديد متوسط است.

ما به طور معمول كمتر از ديد متوسط استفاده مي كنيم، زيرا بيشتر اوقات يا اشياء دور را نگاه مي‌كنيم و يا اشياء نزديك. ولي مانيتور كامپيوتر دقيقا در فاصله اي از چشم قرار مي‌گيرد كه مربوط به ديد متوسط است.

اگر شما عينكي هستيد عينك شما به احتمال زياد براي كار با كامپيوتر مناسب نيست، زيرا ديد متوسط را اصلاح نمي‌كند. براي دريافت عينك مناسب كامپيوتر به چشم پزشك مراجعه كنيد.

10. هنگام كار با كامپيوتر سعي كنيد گردن خود را راست نگهداشته و شانه را عقب بدهيد. قوز كردن هنگام كار طولاني با كامپيوتر سبب دردهاي گردن و شانه ها مي شود. اگر پشتي صندلي شما قابل تنظيم است آن راطوري تنظيم كنيد كه كاملا به پشت شما بچسبد.

همچنين ارتفاع صندلي خود را طوري تنظيم كنيد كه كف پاها روي زمين قرار داشته و زانوي شما در زاويه 90 درجه قرار داشته باشد. صفحه كليد و ماوس بايد پايين تر از آرنج و نزديك دستان شما قرار داشته باشد.

اگر همچنان بر اثر كار با كامپيوتر دچار مشكلات چشمي هستيد بهتر است به يك چشم پزشك مراجعه كنيد.

http://www.noorvision.com/articles/?articleID=5

بیان دیدگاه

شرح VPN

?What is VPN

Private Network (VPN) has risen fast to become a major networking technology in just a few years. With a VPN, you can send data, via a shared or public network in a manner that emulates a point-to-point private link, between two networks (routers), between two servers, or between a client and a server. In this article, we will focus only the VPN connection mode between a client and a server. In this mode, the remote PC (installed with a VPN client software) utilizes existing telecommunications infrastructures (e.g., phone lines, broadband services, dedicated Internet link, etc), and a tunneling protocol (incorporated with other authentication and encryption protocols) to securely access resource inside the corporate Intranet through a VPN server which sits at the perimeter of the corporate network.

:The following diagram depicts the VPN connection

 

VPN چیست؟

شبکه خصوصی مجازی (VPN) یک تکنولوژی شبکه سازی اصلی درست در چند سال میشود. با یک VPN ، شما می توانید داده ها را بفرستید، به وسیله اشتراک گذاری یا شبکه عمومی در یک روشی که يك اتصال خصوصى مرحله به مرحله ، بین دو شبکه (روتر ها) ، بین دو سرور ، یا بین یک کاربر و سرور  رقابت کند. در این مقاله، ما فقط بر روی حالت شبکه خصوصی مجازی بین کاربر و سرور متمرکز می شویم. در این حالت کامپیوتر های شخصی از راه دور  [Remote PC] (به وسیله یک نرو افزار کاربر VPN نصب می شود) با بکار بردن ارتباطات راه دور زیر ساختار ها حاضر هستند( به عنوان مثال خطوط تلفن، سرویس های پهنای باند، اتصال اینترنت اختصاصی و…) و یک پروتکل تونل سازی یا همان tunneling protocol برای دسترسی ایمنی به منابع اینترانت corporate از میان یک سرور VPN که در پیرامون شبکه corporate  قرار می گیرد.

دیگرام زیر ارتباط VPN را نمایش می دهد.

 

 

 

  ادامهٔ این ورودی را بخوانید »

2 دیدگاه

VOIP چیست؟

 

 

 

 کلمه VOIP بر گرفته از کلمه Voice Over Internet Protocol  (معنی= صدا بر روی پروتکل اینترنت) می باشد. اگر بخواهیم معنی کلمه را تفسیر کنیم  به این صورت می باشد که در حقیقت VOIP را به معنی انتقال صدا از به وسیله شبکه اینترنت می باشد که برای این مورد می توان مثالی همچون کارت های تلفن اینترنتی را زد. با وسیله فناوری VOIP صدای شما از طریق گوشی تلفن یا گیرنده متصل به کامپیوتر دریافت می شود که پس از دریافت اطلاعات توسط کامپیوتر ابتدا طلاعات دیجیتالی شده و به صورت بسته های اطلاعاتی آنالوگ باز می گردد حال با توجه به این تغییرات اعمال شده صدای شما را به جای اینکه صدای شما را به صورت آنالوگ و از طریق ارتباطات معمول مخابرات انتقال دهد به صورت دیجیتال و از طریق شبکه اینترنت منتقل می شود و با توجه به این عملیات میزان هزینه تماس تلفنی را کاهش می دهد.

منیع

بیان دیدگاه

شبکه عصبی – 2

 

 

سابقه تاریخی:

به نظر می آید شبیه سازی های شبکه عصبی  یکی از پیشرفت های اخیر باشد . اگرچه این  موضوع پیش از ظهور  کامپیوتر ها بنیان گذاری شده  و  حداقل یک مانع بزرگ تاریخی  و  چندین دوره مختلف را پشت سر گذاشته است.

خیلی از پیشرفت های مهم با تقلید ها وشبیه سازی های  ساده و ارزان کامپیوتری بدست آمده است. در پی یک دوره ابتدائی اشتیاق و فعالیت در این زمینه ، یک دوره ی بی میلی و بدنامی راهم پشت سر گذاشته است . در طول این دوره سرمایه گذاری و پشتیبانی حرفه ای از این موضوع در پایین ترین حد خود بود ، پیشرفت های  مهمی به نسبت تحقیقات محدود در این زمینه صورت گرفت . که بدین وسیله  پیشگامان قادر شدند تا به گسترش تکنولوژی متقاعد کننده ای بپردازند که خیلی برجسته تر از محدودیت هایی بود که توسط Minsky  و    Papert شناسانده  شد. Minsky  و  Papert ،کتابی را در سال 1969 منتشر کردند که در آن عقیده عمومی را جع به میزان محرومیت شبکه های عصبی را در میان محققان معین کرده بود و بدین صورت این عقیده بدون تجزیه و تحلیل های بیشتر پذیرفته شد. هم اکنون ، زمینه تحقیق شبکه های عصبی  از تجدید حیات علایق و متناطر با آن افزایش سرمایه گذاری لذت می برد .

بررسی اجمالی ساختار مغز:

همانند بسياری از اختراعات که الهام گرفته از طبيعت ميباشد، برای شبيه سازی سيستم مزبور نيز، ساختار مغز مورد تحليل واقع شد. در سال 1911 Segal نرون را کشف نمود و بر اساس در دهه 40 ميلادی يعنی حدود 65 سال قبل اولين شبکه عصبی توسط Culloch و Pitts طراحی شد. شبکه مزبور قادر به محاسبه توابع منطقی بود. امروزه حداقل بيش از 50 نوع شبکه عصبی طراحی گرديده است که در علوم مختلف کاربرد بسياری دارند .

نرون کوچکترين واحد مستقل پردازش اطلاعات است که متشکل از دندريت، اکسون است که با فاصله های کوچک موسوم به سيناپس از يکديگر جدا ميشوند.

دندريتها که بصورت درخت گونه پخش هستند اطلاعات دريافتی بشکل سيگنال را دريافت نموده و و آن را به هسته سلول هدايت ميکنند، يک عمل جمع ساده از کل سيگنالها بسته به وزن و شدت هريک در هسته انجام ميگردد و نتيجه توسط اکسون هدايت ميشود و بسته به شدت آن ممکن است پالس الکتريکی را از سيناپس با شدت بيشتر يا با شدت کمتر عبور دهند و يا ممکن است با دليل ضعيف بودن بار الکتريکی آن را عبور ندهند.

با این ديد اجمالی از نحوه عملکرد نرون، بايد سيستمی طراحی گردد که حاوی تعدادی ورودی بوده که بسته به اهميت هريک آنها را با يکديگر جمع ساده جبری نمايد و توسط يک تابع موسوم به تابع تبديل انان را به نرون های ديگر ارسال نمايد.

شباهت با مغز:

اگر چه مكانيسم‌هاي دقيق كاركرد مغز انسان (يا حتي جانوران) به ‌طور كامل شناخته شده نيست، اما با اين وجود جنبه‌هاي شناخته شده‌اي نيز وجود دارند كه الهام بخش تئوري شبكه‌هاي عصبي بوده‌اند . سلول‌هاي عصبي قادرند تا با اتصال به‌يكديگر تشكيل شبكه‌هاي عظيم بدهند. گفته مي‌شود كه هر نرون مي‌تواند به هزار تا ده هزار نرون ديگر اتصال يابد (حتي در اين مورد عدد دويست هزار هم به عنوان يك حد بالايي ذكر شده است). قدرت خارق‌العاده مغز انسان از تعداد بسيار زياد نرون‌ها و ارتباطات بين آنها ناشي مي‌شود. ساختمان هر يك از نرون‌ها نيز به‌تنهايي بسيار پيچيده است. هر نرون از بخش‌ها و زير‌سيستم‌هاي زيادي تشكيل شده است كه از مكانيسم‌هاي كنترلي پيچيده‌اي استفاده مي‌كنند. سلول‌هاي عصبي مي‌توانند از طريق مكانيسم‌هاي الكتروشيميايي اطلاعات را انتقال دهند. برحسب مكانيسم‌هاي به‌كاررفته در ساختار نرون‌ها، آنها را به بيش از يكصدگونه متفاوت طبقه‌بندي مي‌كنند. در اصطلاح فني، نرون‌ها و ارتباطات بين آنها، فرايند دودويي(Binary)، پايدار (Stable) يا همزمان (Synchronous) محسوب نمي‌شوند. در واقع، شبكه‌هاي عصبي شبيه‌سازي شده يا كامپيوتري، فقط قادرند تا بخش كوچكي از خصوصيات و ويژگي‌هاي شبكه‌هاي عصبي بيولوژيك را شبيه‌سازي كنند. در حقيقت، از ديد يك مهندس نرم‌افزار، هدف از ايجاد يك شبكه عصبي نرم‌افزاري، بيش از آنكه شبيه‌سازي مغز انسان باشد، ايجاد مكانيسم ديگري براي حل مسائل مهندسي با الهام از الگوي رفتاري شبكه‌هاي بيولوژيك است.

, ,

بیان دیدگاه

شبکه عصبی – 1

 

 
در حقیقت شبکه های عصبی پروژه خودم برای درس طراحی الگوریتم بود امیدوارم مورد توجه قرار بگیرد 

   

مقدمه:

قدرت و سرعت كامپيوترهاي امروزي به راستي شگفت انگيز است؛ زيرا كامپيوترهاي قدرتمند مي‌توانند ميليون‌ها عمليات را در كمتر از يك ثانيه انجام دهند. شايد آرزوي بسياري از ما انسان‌ها اين باشد كه اي كاش مي‌شد ما نيز مانند اين دستگاه‌ها كارهاي خود را با آن سرعت انجام مي‌داديم، ولي اين نكته را نبايد ناديده بگيريم كه كارهايي هستند كه ما مي‌توانيم آن‌ها را به آساني و در كمترين زمان ممكن انجام دهيم، ولي قوي‌ترين كامپيوترهاي امروزي نيز نمي‌توانند آن‌ها را انجام دهند و آن قدرت تفكري است كه مغز ما انسان‌ها دارد. حال تصور كنيد كه دستگاهي وجود داشته باشد كه علا‌وه بر قدرت محاسبه و انجام كارهاي فراوان در مدت زمان كوتاه، قدرت تفكر نيز داشته باشد يا به قول معروف هوشمند باشد!اين تصور در حقيقت هدف فناوري هوش مصنوعي يا Artificial Intelligence) AI) است. يكي از راه‌حل‌هاي تحقق اين هدف، شبكه‌هاي عصبي است. شبكه‌هاي عصبي در واقع از شبكه‌هاي عصبي و سيستم عصبي انسان الگوبرداري مي‌كنند. برخي از محققان براين باورند كه هوش مصنوعي و شبكه‌هاي عصبي دو راه‌حل متفاوت و در دو جهت مختلف هستند، ولي اين باور را نمي‌توان كاملاً صحيح دانست؛ چرا كه در حقيقت علم شبكه‌هاي عصبي و هوش‌مصنوعي وابسته به هم هستند. بدين‌معنا كه قبل از اين‌كه Symbolها بتوانند توسط هوش مصنوعي شناسايي شوند، بايد مراحلي طي شود. مثلاً تصور كنيد كه Symbolهايي مانند خانه، انسان يا ميز وجود دارند. قبل از اين كه AI بتواند هر كدام از اين Symbolها را شناسايي كند، بايد از توانايي‌ها و صفات هر كدام از اين‌ها اطلاع كامل حاصل كند. مثلاً تصور كنيد كه يك روبات كه هوش مصنوعي دارد، يك انسان را مي‌بيند، ولي از كجا مي‌فهمد كه اين جسم يك انسان است؟ مثلاً بر اساس مشخصاتي مثل داشتن دو پا، دست، صورت، دهان و قدرت تكلم. اما شما وقتي يك انسان ديگر را مي‌بينيد، نيازي نداريد كه اول تعداد پاهاي او را بشماريد و بعد بگوييد كه اين جسم، انسان است. مغز انسان‌ها مي‌تواند با ديدن يك جسم فقط براي يك بار ياد بگيرد و اگر مجدداً آن جسم را مشاهده كرد، مي‌تواند سريع تشخيص دهد و قسمت‌هاي مختلف مغز مي‌توانند به صورت همزمان فعاليت كنند و از اطلاعات درون مغز استفاده نمايند. شبكه‌هاي عصبي در بسياري از پروژه‌هاي هوش مصنوعي به كار گرفته مي‌شود. مثلاً براي برنامه‌هاي تشخيص و الگوبرداري، شناسايي تصوير و كاراكتر، روبات‌ها و برنامه‌هاي فيلترينگ اطلاعات. اين شبكه‌ها امروزه حتي در اتومبيل‌هاي بي‌سرنشين نيز كاربرد دارد. به طوري‌كه با ديدن و بررسي رانندگي انسان‌ها، مي‌توانند رانندگي كنند.

 شبکه عصبی چیست؟

شبكه‌هاي عصبي را مي‌توان با اغماض زياد، مدل‌هاي الكترونيكي از ساختار عصبي مغز انسان ناميد[ روشی برای محاسبه است که بر پایه اتصال به هم پیوسته چندین واحد  پردازشی  ساخته میشود] مكانيسم فراگيري و آموزش مغز اساساً بر تجربه استوار است. مدل‌هاي الكترونيكي شبكه‌هاي عصبي طبيعي نيز بر اساس همين الگو بنا شده‌اند و روش برخورد چنين مدل‌هايي با مسائل، با روش‌هاي محاسباتي كه به‌طور معمول توسط سيستم‌هاي كامپيوتري در پيش گرفته شده‌اند، تفاوت دارد. مي‌دانيم كه حتي ساده‌ترين مغز‌هاي جانوري هم قادر به حل مسائلي هستند كه اگر نگوييم كه كامپيوترهاي امروزي از حل آنها عاجز هستند، حداقل در حل آنها دچار مشكل مي‌شوند. به عنوان مثال، مسائل مختلف شناسايي الگو، نمونه‌اي از مواردي هستند كه روش‌هاي معمول محاسباتي براي حل آنها به نتيجه مطلوب نمي‌رسند. درحالي‌كه مغز ساده‌ترين جانوران به‌راحتي از عهده چنين مسائلي بر مي‌آيد. تصور عموم كارشناسان IT بر آن است كه مدل‌هاي جديد محاسباتي كه بر اساس شبكه‌هاي عصبي بنا مي‌شوند، جهش بعدي صنعت IT را شكل مي‌دهند. تحقيقات در اين زمينه نشان داده است كه مغز، اطلاعات را همانند الگو‌ها (pattern) ذخيره مي‌كند. فرآيند ذخيره‌سازي اطلاعات به‌صورت الگو و تجزيه و تحليل آن الگو‌، اساس روش نوين محاسباتي را تشكيل مي‌دهند. اين حوزه از دانش محاسباتي (computation) به هيچ وجه از روش‌هاي برنامه‌نويسي سنتي استفاده نمي‌كند و به‌جاي آن از شبكه‌هاي بزرگي كه به‌صورت موازي آرايش شده‌اند و تعليم يافته‌اند، بهره مي‌جويد.

شبکه از تعداد دلخواهی سلول یا گره یا واحد یا نرون تشکیل میشود  که مجموعه ورودی را به خروجی ربط میدهند.

 

تعریف دیگر: يک برنامه نرم افزاری يا تراشه نیمه هادی است که بتواند همانند مغز انسان عمل نمايد، به گونه ای که:

الف- به مرور زمان و تعامل بیشتر با محيط، کارآزموده تر گردد.

ب- علاوه بر انجام محاسبات قادر به نتیجه گیری منطقی باشد.

ج- در شرايط جديد راهکار مناسب را ارائه دهد. (قابلیت تعمیم).

, ,

بیان دیدگاه

ارتباط مانیتور و کرم ضد آفتاب!

 

 

 

 

افرادی که ناگزیرند ساعت های طولانی روبروی رایانه بنشینند باید از کرم ضد آفتاب استفاده کنند، چرا که اشعه های ناشی از رایانه می تواند سبب ایجاد یا پررنگ شدن  لک های صورت فرد شود. اشعه ماورای بنفش به ویژه نوع A که از رایانه خارج می شود، می تواند سبب ایجاد لک های بیشتر در صورت فرد در معرض اشعه های مانیتور شود.

باید بگویم که بهتر است مردم از مانیتور هایی استفاده کنند که استاندارد بوده و دارای اشعه کمتری باشد، به دلیل وجود میدان الکتریکی چند هزار ولتی در داخل تصویر، روشنایی که الکترون ها حین عبور از فاصله بین کاتد و صفحه موزائیکی کسب می کنند باعث می شود انرژی آزاد شده سبب تابش درصد قابل توجهی اشعه x و اشعه ماورای بنفش شود، که الزاما” باید با تدابیر تکنیکی در حین طراحی لامپ تصویر از نفوذ آنها به سطح خارجی و رسیدن به بدن کاربر رایانه جلوگیری کرد.

در عمل، این کار دارای هزینه زیادی است و باعث گرانی قیمت لامپ تصویر مانیتور می شود، درنتیجه برخی از کارخانجات سازنده برای رقابت با ارایه ارقام غیر واقعی، میزان تابش های زیان آور را حداقل جلوه می دهند.

کارشناسان توصیه می کنند: کاربران در استفاده از رایانه به تمامی نکات ایمنی توجه داشته باشند، ولی شرط احتیاط آن است که به طور کلی هنگام استفاده طولانی مدت با مانیتور از کرم های ضد آفتاب استفاده کنند.

منبع: مقاله دکتر محمد گلشنی (متخصص پوست)

بیان دیدگاه

شش ترفند برای یافتن افراد دیگر در Twitter

"الان دارید چه کار می‌کنید؟!" آری، همین یک جمله کوچک پنجره جدیدی را رو به دنیای وب باز کرده است! سایت Twitter.com امروزه یکی از محبوب‌ترین راه‌های برقراری ارتباط با افرادی است که دوست داریم بیش‌تر در رابطه با آن‌ها بدانیم و اوضاع لحظه به لحظه آن‌ها را دنبال کرده و در عین حال نیز با نوشتن شرح حال خود در 140 حرف ناقابل دیگران را در جریان وضعیت فعلی خود قرار دهیم. این سایت که هر روزه چیزی در حدود 5 تا 10 هزار کاربر جدید به آن افزوده می‌شود، در حال حاضر دارای چندین میلیون کاربر است که جستجو برای یافتن یک فرد مشخص از میان این همه کاربر کار بسیار مشکلی است. البته این تمام مشکل نیست و اصل ماجرا از زمانی آغاز می‌شود که شخصیت محبوب شما با نام دیگری به جز آنچه شما می‌دانید به توئیت کردن مشغول است و این موضوع اهمیت جستجوهای پیشرفته در این سایت را نشان می‌دهد. به همین دلیل امروزه راه‌های فراوانی جهت شناسائی افراد در این سرویس ارائه گردیده است. در این ترفند به‌ طور مختصر به شش نمونه از موفق‌ترین و محبوب‌ترین آن‌ها اشاره می‌کنیم.

http://twitter.com/invitations
این سرویس که در حقیقت همان گزینه Find People در خود سایت توئیتر است، سر راست‌ترین و در دسترس‌ترین راه برای یافتن افراد است. این گزینه که مدتی بود به دلایل فنی از لیست گزینه‌های سایت حذف گردیده بود، اینک دوباره با همان ظاهر ساده و کارای خود ظاهر گردیده است.
از مشکلات پیش روی این موتور جستجو عدم پشتیبانی کامل از زبان فارسی برای توضیحات مقابل نام اشخاص و محدود نمودن جستجو به user name و نام افراد است؛ از این گذشته جستجو در این سرویس برای نام‌های معمول نتایج طولانی حاصل می‌کند که برای یافتن شخص مورد نظر می‌بایست مدت‌ها در آن وقت صرف کرد. بهترین کاربرد این جستجو زمانی است که نام مشخص یک فرد را در اختیار داریم.

http://crazybob.org/twubble
این سایت که نام آن ترکیبی از Bubble و Twitter است یکی از بهترین سرویس‌های فعلی به حساب می‌آید. با ورود به این سایت با دکمه "Find Some Friends" روبرو می‌شویم که با فشردن آن، سایت با جستجو در میان اسامی موجود در لیست شخصی شما و ترکیب اشخاص موجود در لیست دیگران نهایتأ صفحه‌ای را پیش روی شما می‌گذارد که در آن بیشترین اشخاص مشترک موجود در لیست تمامی افراد به نمایش گذاشته می‌شود.
به معنای دیگر Twubble با کاویدن افراد مشترک موجود در لیست‌های مختلف، محبوب ترین اسامی را که شما نیز احتمالا به دنبال کردن آن‌ها متمایل خواهید بود مشخص می‌نماید.

http://mrtweet.net
عملکرد این سایت تشابه فراوانی با Twubble دارد با این تفاوت که شما را در انتظار طولانی برای آنالیز محتوای توئیت نگذاشته و نتایج را به صورت یک لینک به صفحه پیغام‌های شما (Messages) ارسال می‌کند.
نحوه عملکرد این سایت اینگونه است که در ابتدا می‌بایست توئیت آن را (که با یک آیکون کاملا بزرگ در وسط صفحه مشخص شده است) دنبال (Follow) نمائید. سپس و پس از چند لحظه (شاید هم چند ساعت)، نتیجه بررسی‌ها ارسال می‌گردد. در لینک ارسال شده این سایت دو گزینه دیده می‌شود که یکی افرادی است که شما به احتمال قوی تمایل به دنبال کردن آن‌ها دارید و دیگری افرادی است که در لیست Followerهای شما بوده و در درجه‌ای از اهمیت قرار دارند که شما آن‌ها را دنبال نمائید.
نکته جالب توجه در این هر دو لیست این است که هنگام نمایش افراد، مشخصات عمومی آن‌ها نظیر تعداد Following و Followerها، نام سایت و (ترفندستان) از همه جالب تر تعداد متوسط توئیت کردن آن‌ها در روز به نمایش در می‌آید. از دیگر موارد قابل توجه و البته نه چندان کاربردی Mr. Tweet امکان Follow کردن اتوماتیک تمامی نتایج این لیست است که البته زیاد جالب به نظر نمی‌رسد.

http://www.twitterlocal.net
یکی از جالب‌ترین جستجوهای مورد درخواست از سوی کاربران Twitter که بطور پیش فرض و توسط خود سایت قابل انجام نیست امکان جستجوی مکانی افراد است. قابلیتی که به اشخاص، امکان یافتن افراد در مجاورت یک منطقه مشخص را می‌دهد.
شیوه انجام این عملیات در TwitterLocal به دو صورت قابل انجام است که اولی از روی Zip Code و دومی از روی نام منطقه است. از دیگر موارد جالب این جستجو امکان محدود نمودن آن به فاصله 1 تا 20 مایلی منظقه مورد نظر است. از مشکلات پیش روی این سرویس وابسته بودن آن به اطلاعات وارد شده کاربران در لحظه ثبت نام است (راه دیگری هم وجود دارد؟) که به همین علت نتایج جستجو آنچنان دقیق و مورد استناد نیست.

http://www.chrisfinke.com/twitslikeme
سرویسی است که با وارد کردن user name در آن بلافاصله افراد با علائق نزدیک به نمایش در می‌آید. شیوه مورد استفاده توسط این سایت البته مشخص نیست، ولی آنچه مسلم است با توجه به محتوای پست‌های آخر افراد تصمیم‌گیری انجام می‌شود که ناگفته پیداست که نمی‌توان حساب ویژه‌ای در مورد محتوای فارسی در آن کرد.

http://twitterpacks.pbwiki.com
این سایت با تشکیل چند Wiki متفاوت در رابطه با موضوعات مختلف و دسترسی آزادانه به محتوای این ویکی‌ها سعی در مجتمع نمودن افراد طبق خواسته‌های آن‌ها دارد. از ویکی‌های قابل اشاره در این سایت می‌توان به دسته‌بندی موضوعی، دسته‌بندی مکانی و دسته‌بندی بر اساس کمپانی اشاره کرد.

بیان دیدگاه

گزینه‏های مخفی در منوی Send To – ویندوز 7

اگر تا به حال نسخه آزمایشی ویندوز جدید مایکروسافت، به نام ویندوز 7 را نصب نموده و استفاده کرده باشید، حتمأ می‏دانید به مانند ویندوزهای پیشین، پس از راست کلیک بر روی یک فایل یا فولدر، منویی به نام Send To جهت ارسال فایل یا فولدر انتخابی به قسمت های مهم ویندوز وجود دارد. اما در ویندوز 7، در این منو ترفندی نهفته است که با استفاده از آن میتوانید گزینه های دیگری را نیز در منوی Send To مشاهده کنید و این منو را توسعه دهید.

هم اکنون به معرفی این ترفند خواهیم پرداخت.

بدین منظور:
بر روی یک فایل یا فولدر راست کلیک کنید. سپس به قسمت Send To بروید. در این منو، گزینه‏های پیش فرض نظیر Compressed Folder، Desktop و… را خواهید دید.

اما اکنون (ترفندستان) جهت مشاهده آیتم‏های مخفی شده در این منو، به هنگام راست کلیک بر روی فایل یا فولدر، کلید Shift را بگیرید و سپس راست کلیک کنید و به منوی Send To بروید.
اکنون گزینه‏های کاربردی دیگری نظیر My Documents را نیز در این منو خواهید داشت و می‏توانید مستقیمأ فایل یا فولدر را به این مسیرها ارسال کنید.

همچنین در صورتی که دوست دارید همواره این منو به همین شکل باشد و دیگر نیازی به نگه داشتن کلید Shift جهت مشاهده آن‏ها نباشد:

کافی است Computer را باز کنید.
سپس در Location bar (نوار آدرس بالای صفحه) عبارت shell:sendto را وارد نموده و Enter بزنید.
اکنون جهت انتقال مسیرهای مورد نظر به منوی Send To از فولدری که دوست دارید نمایش داده شود یک Shortcut تهیه کنید و آن را در این محل کشیده و رها کنید (Drag & Drop کنید).

بیان دیدگاه

تاریخچه سیستم عامل لینوکس

 

 

 
لینوکس (Linux)
نام لینوکس «Linux» از «Linux kernel» برگرفته شده است. که در سال 1991 توسط لینوس توروالدز آغاز گردید. منافع و کتابخانه های سیستم از سیستم عامل GNU می آیند که در سال 1983 توسط ریچارد استالمن آغاز شد . مشارکت و مداخلۀ GNU دلیل نام حاصلۀ Linux / GNU است. لینوکس که در زمنیۀ کاربردش در سرورها بسیار مشهور است ، توسط ادغاماتی نظیر Dell ، هولت پاکارد، Sun Micro system , Red Hat, Oracle corporation, Novel, IBM حمایت می شود. Linux به عنوان یک سیتسم عامل برای میزان وسیعی از سخت افزارهای کامپیوتری به کار می رود، نظیر کامپیوترهای Desktop ، ابر کامپیوترها ، سیستم های بازی ویدئویی نظیر پلی استیشن 2 و پلی استیشن 3 ، بازیهای arcade متعدد و دستگاههای تعبیه شده نظیر تلفن های همراه و ردیاب ها.
تاریخچه
سیستم عامل UNIX در دهۀ 1960 پر بار شد وگسترش یافت و برای اولین بار در سال 1970 به بازار آمد .موجودیت وسیع و قابلیت جابجایی آن بدین معنا بود که مورد توجه قرار گرفته وتوسط موسسات دانشگاهی ، تجارتخانه ها و غیره با طرح خود که بر تولید گران سیستم های دیگر اثر می گذاشت کپی و اصلاح شد.
ریچارد استالمن ، بنیانگذار طرح GNU ، که در سال 1984 آغاز به کار کرد ، هدف ایجاد یک سیستم نرم افزار کاملاً سازگار با NUIX را داشت که بطور کل از نرم افزار رایگان را داشت. در سال 1985 ریچارد استالمن بنیاد نرم افزار رایگان را بنا کرد و گواهینامۀ همگانی GNU ، را توسعه داد.( GNU GPL) بسیاری از برنامه های مورد نیاز در یک OS (نظیر کتابخانه ها ، همکاران ، ویرایشگرهای متنی ، یک UNIX Shell و یک سیستم پنجره ای ) در اوایل دهۀ 1990 کامل شدند ، گرچه عناصر سطح پایین نظیر device driver ها Daemon ها و kernel جایگاه نا تمام بودند. لینوس تور والذر گفته است که اگر kernel GNU در آن زمان موجود بود (1991) او تصمیم به نوشتن برنامۀ خود را اتخاذ نمی کرد.
MINIX
لینوس تور والذر ، خالق kernel Linux بود. MINIX یک سیستم مشابه Linux هدف استفادۀ دانشگاهی ایجاد شد، توسط آندرو. اس . تاننباوم در سال 1987 وارد بازار شد. در حالیکه رمز منبع برای سیستم موجود بود، اما اصلاح و توزیع مجدد آن با محدودیت روبرو بود. (که امروز این گونه نیست) . به علاوه ، طرح 16 بیتی MINIX به طور مناسب برای طرح 32 بیتی ساختار Intel 386 بسیار ارزان و عمومی برای کامپیوترهای شخصی اتخاذ نگردید. در سال 1991، تور والذر آغاز به کار برروی یک جایگزین غیر تجاری برای MINIX کرد. در حالیکه در دانشگاه هلسینکی حضور می یافت. درنهایت این عمل به Linux kernel ختم شد. در سال 1992، تاننباوم مقاله ای را به Usenet ارسال کرد که ادعا داشت Linux منسوخ است. در این مقاله ، وی از سیستم مذکور به جهت طرح یکپارچه آن و وابستگی و نزدیکی بسیارش به ساختار x86 آن انتقاد کرد و بنابراین چنانچه وی آنرا غیر قابل جابجایی یافت ،«یک اشتباه اساسی» نامید. او بیان کرد که افرادی که یک سیستم عامل مدرن می خواهند باید دنبال سیستمی باشند که بر اساس الگوی micro kernel است. این نامه پاسخ تور والذر و کن تامسون یکی از بنیانگذاران UNIX را می طلبید که سبب مذاکره ای معروف در مورد طرحهای micro kernel و monolithic kernel شد. Linux در ابتدا به فضای کاربردی MINIX وابسته بود. با رمزی از سیستم رایگان و موجود GNU ، این بسیار مزیت داشت اگر می شد آنرا با یک OS تازه وارد استفاده کرد. رمزی که تحت اختیار GNU GPL مجاز می شد را می توان در طرحهای دیگر تا زمانی به کاربرد که آنها هم تحت همان مجوز مطابق عرضه شده باشند . برای ایجاد یک Linux Kernel مطابق با اجزای طرح GUN ، تور والذر یک سوییچ را از گواهی اصلی خود ایجاد کرد که از توزیع مجدد تجاری آن جلوگیری می نمود به GNU GPL بود. توسعه گران Linux و GNU بر روی ادغام اجزای GNU با Linux کار کردند تا یک سیستم عامل کاملاً عملکردی و آزاد را ایجاد کنند.
ادراک تجاری و عمودی
امروزه Linux در حوزه های بیشماری کاربرد دارد، از سیستم های تعبیه شده گرفته تا ابر کامپیوترها و فضایی را در install ها . برقراری های سرور با تجهیزات کاربرد عمومی LAMP ایمن کرده است. تور والذر به هدایت توسعه Kernel ادامه می دهد . استالمن رئیس بنیاد نرم افزار رایگان است که سپس از اجزای GNU حمایت می کند در خاتمه، افراد و ادغامات اجزای شخص ثالث غیر GNU را توسعه می دهند این اجزای شخص ثالث ، مشمول یک میزان وسیع کار می شوند و بسیاری از آنها مقیاس ها و نمونه های Kernel و کاربردهای کاربران و کتابخانه ها را در بر دارند. فروشندگان و جامعه Linux Kernel ، اجزای GNU و اجزای غیر GNU را با نرم افزار مدیریت بسته بندی مضاعف به صورت توزیعات Linux ترکیب و توزیع می کنند.
طرح
Linux یک سیستم عامل مشابه UNIX است و قسمت عمدۀ طرحش را از اصول برقرار شده در UNIX در طول دهۀ 1970 و 1980 اقتباس می کند.Linux از یک Kernel یکپارچه و Linux Kernel استفاده می کند که کنترل پردازش ، شبکه سازی و دستیابی های سیستم فایلی و جانبی را به عهده دارد. Device driver ها مستقیماً با kernel آمیخته شده اند. بیشتر عملکرد سطح بالاتر Linux توسط طرحهایی مجزای فراهم شده است که با kernel سطح مشترک دارند. Gnu user land یک بخش مهم بیشتر سیستهای Linux است کهUNIX tool, shell هایی را فراهم می کند که بسیاری از امور سیستم عامل اصلی را انجام می دهند. از همه مهمتر این ابزار یک سیستم Linux را با سطح مشترک کاربر گرافیکی شکل می دهند که می تواند مورداستفاده قرار بگیرد و معمولاً در سیستم ویندوز عمل می کند.
توسعه
تفاوت نخست بین Linux و بسیاری از سیستم های عامل همزمان و معاصر عمودی دیگر این است که Linux kernel و اجزای دیگر نرم افزار منبع رایگان و آزاد هستند.Linux تنها سیستم عاملی نیست که این شرایط را دارد،گرچه معروف ترین و پر کاربرد ترین نوع است. برخی از گواهی های نرم افزاری منبع آزاد و رایگان بر اساس اصل copy left هستند، یک نوع عمل متقابل : هر اثری که از یک بخش copy left نرم افزار اتخاذ می شود هم باید خود copy left باشد. معروف ترین و رایج ترین گواهی نرم افزاری آزاد ، GNU GPL برای Linux Kernel و بسیاری از اجزای طرح GNU به کار می رود. Linux به عنوان یک سیستم عامل که تحت رقابت با سیستم های عامل اصلی است ، نمی تواند بر یک مزیت انحصاری متکی باشد، برای این کهLinux برای کاربران راحت باشد، هدف قابلیت عملکرد بینابین با سیستم های دیگر و استانداردهای محاسباتی ایجاد شده را دارد. سیستم های Linux هر جا که ممکن باشد الحاق استانداردهای POSIX ،SUS ،ISO، ANSI می شوند، گرچه تا به امروز تنها یک توزیع POSIX.1 ,Linux مجاز شده که Linux –FT است.
طرحهای نرم افزاری رایگان گر چه به صورتی همکارانه توسعه یافتند اما اغلب به طور مستقل از هم ایجاد شده اند . با این وجود با این امر که مجوزهای نرم افزاری به طور صریح توزیع را مجاز می کنند، این امر برای طرحهای وسیعتر اساسی را ایجاد می کند که نرم افزار ایجاد شده توسط طرح های مستقل را جمع آوری کرده و آن را یکباره به شکل توزیع Linux موجود می سازد.
یک توزیع Linux که عموماً «distro» نامیده می شود، طرحی است که بر جمع آوری دور دست نرم افزاری بر اساس Linux مدیریت و برقراری یک سیستم عامل Linux را تسهیل می کند. توزیعات توسط افراد ، تیمهای loose- knit ، سازمانهای داوطلبانه و نمایندگیهای تجاری حفظ می شوند . آنها شامل نرم افزار سیستم و نرم افزار کاربرد به صورت بسته بندی هایی می شوند ، و نرم افزار مخصوص توزیع برای برقراری اولیۀ سیستم و پیکره بندی و همچنین upgrade ها و برقراری های بسته بندی بعدی. یک توزیع مسئول پیکره بندی ناقص سیستم های Linux نصب شده ، امنیت سیستم و به طور عمومی تر ، ادغام و هماهنگی بسته های نرم افزاری مختلف به طور منسجم است.
کپی رایت و نام گذاری
Linux kernel و بیشتر نرم افزارهای GNU توسط نسخۀ 2 مجوز عمومی GNU)GPL) مجاز می شوند. GPL نیاز بدین دارد که هر کسی که Linux kernel را توزیع می کند باید کد منبع (هر گونه اصلاحیه) موجود را برای گیرنده توسط همان مورد ایجاد کند. در سال 1997، لینوکس تور والذر گفت: «ایجاد Linux Gpld کاملاً بهترین کاری بود که تاکنون انجام داده ام» . اجزای کلیدی دیگر یک سیستم Linux ممکن است از مجوزهای دیگر استفاده کنند؛ بسیاری از کتابخانه ها از مجوز عمومی GNU lesser – LPGL استفاده می کنند، یک گونه مجاز تر دیگر از GPL و سیستم ویندوز از مجوز MIT استفاده می کند. تور والذر عموماً گفته که وی Linux kernel را به نسخه 3 GPL که در اواسط سال 2007 به بازار آمد تعویض نمی کنم ، و به طور خاص مفادی را در مجوز جدید بیان کرد که از کاربرد نرم افزار در مدیریت حقوق دیجیتالی جلوگیری می کند.
یک تحقیق Red Hat Linux 7.1 در سال 2001 پی برد که این توزیع شامل 30 میلیون خط مبدأ رموز می شد این تحقیق با استفاده از الگوی هزینۀ ساختاری برآورد کرد که این توزیع نیاز به حدود 8 هزار سال زمان توسعه دارد. بر طبق تحقیق اگر تمام این نرم افزار توسط اهداف اولویتی مرسوم توسعه یافته بود، حدود1.08 میلیون دلار (در سال 2000 دلار امریکا ) برای توسعه در ایالات متحده هزینه لازم داشت. بیشتر کد (71%) در زبان برنامه ریزی c نوشته شد، اما بسیاری از زبانهای دیگر هم شامل c++ ، Perl، Fortran، python و زبانهای خطی متعدد shell مورد استفاده قرار گرفتند. اندکی پس از آن نیمی از تمام خطوط کدها ، توسط GPL مجوز داشتند. خود Linux Kernel 2/4 میلیون خط کد یا 8% کل را دارا بود.
در یک تحقیق بعد ، همان تحلیل برای نسخۀ 4.0 Debian GNU/Linux صورت گرفت. این برآورد شامل بیش از 283 خط مبدأ کد بود و تحقیق برآورد کرد که توسعۀ آن توسط موارد مرسوم 4/5 بیلیون یورو هزینه خواهد داشت. در امریکا ،نام Linux یک نام تجاری ثبت شده برای Linus torvalds است. در ابتدا، هیچکس آنرا ثبت نکرد اما در 15 آگوست سال 1994 ، ویلیام آر دلار کروس . جی آ . برای آن فایل بندی کرد و سپس از توزیع کنندگان Linux تقاضای حق الامتیاز کرد در سال 1996، تور والذر برخی دیگر از سازمانهای تحت تأثیر وی را برای نام تجاری تعیین شده برای تور والذر متهم کردند و در سال 1997، آن مسئله خاتمه یافت .مجوز این علامت تجاری از آن پس در دست موسسۀ Linux Mark بوده است. تور والذر بیان کرده که وی این نام را تنها به آن جهت علامت تجاری کرد که کس دیگری نتواند از آن استفاده کند، اما در سال 2005 توسط قانون نام تجاری ایالات متحده برای اتخاذ سنجش های فعال جهت تقویت نام تجاری محدود شد. در نتیجه ، LMI نامه هایی رابه فروشندگان توزیع ارسال کرد که از آنها درخواست نمود یک حق الزحمه برای استفاده از این نام بپردازد و تعدادی از شرکتها موافقت کرده اند.
GNU / Linux
بنیاد نرم افزاری رایگان توزیعات Linux را وارسی می کند که از نرم افزار GNU بعنوان یک گونۀ GNU استفاده می کنند و می خواهند که به چنین سیستمهایی به عنوان GNU / Linux یا یک سیستم GNU براساس Linux ارجاع شود. با این وجود، رسانه و جمعیت به حدود وسیعی به این خانوادۀ سیستم های عامل به سادگی Linux اطلاق می کنند. در حالیکه برخی از توزیع گران یک نقطۀ کاربرد شکل متراکم را ایجاد می نمایند، از همه برجسته تر Debian با توزیع GNU / Linux Debian ، کاربرد این مورد خارج از جامعۀ مشتاق محدود است. تمایز بین Linux kernel و توزیعات بر اساس آن بعلاوۀ سیستم GNU یک مبدأ سر در گمی برای بسیاری از تازه واردان است و نامگذاری بصورت مباحثه ای باقی می ماند.

, , , ,

بیان دیدگاه